ماشینهایی که بدون راننده حرکت میکنند، هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و … اینها دیگر نقشه های خیالی نویسندگان ژانر علمی- تخیلی و کارگردانان هالیوود نیستند، چراکه تبدیل شده اند به واقعیتی در آینده ی ما و آینده تقریباً همینجاست!
انجمن جهانی اقتصاد بر این باور است که ما در نقطه ی اوج چهارمین انقلاب صنعتی هستیم، و برای اینکه بدانیم قدم بعدی چیست نیازی نداریم که فیلم Blade Runner اثر Ridley Scott و یا Artificial Intelligence از Steven Spielberg را دیده باشیم.
مطمئناً چهارمین انقلاب صنعتی بخاطر پیشرفتهای سریعش به تندی سرعت نور و تغییرات بزرگ و حیرت انگیزش شاخص خواهد شد، چراکه تکنولوژیهای بیولوژیکی، فیزیکی و دیجیتالی را همزمان گرد هم آورده، صنایعی که قرار است انقلابی بزرگ در آینده ی ما ایجاد کنند و سودی میلیاردی برای اقتصاد جهانی تولید کنند، شامل دانش ژنومیک، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی میشوند.
بنابراین زمانی که نگاهی به آینده بیاندازیم، این سوال در ذهنمان برانگیخته میشود که ما به چه مهارتهایی را برای همراه شدن با این آینده ی جدید و پیشرفت در آن نیاز خواهیم داشت.
انجمن جهانی اقتصاد با بررسی مدیران واحدهای منابع انسانی در برخی شرکتهای برجسته ی جهان، گزارشی تحت عنوان “آیندهی مشاغل” در خصوص ده مهارت برتری که تا پیش از سال ۲۰۲۰ به آنها نیازمندیم، منتشر کرد.
۱- حل مشکلات پیچیده
حل مشکلات پیچیده که بعنوان اولین مورد در لیست مهارتهای لازم تا سال ۲۰۲۰ ذکر شده اینطور تعریف میشود : توانایی حل خلاقانه مشکلات مبهم در شرایط پیچیده و واقعی.
اصلاً این به چه معناست؟
بطور خلاصه میتوان گفت که داشتن این مهارت به این معنیست که شما باید ذهنی به غایت نرم برای حل مشکل داشته باشید که تابه حال نظیرش را ندیدهاید و قادر باشید که مشکل را هرچند با سرعت زیاد تغییر میکند و پیچیده تر میشود-حل کنید.
در دنیایی که سرشار از مشکلاتی است که اقتصاددانان به اصطلاح به آن “شرور” میگویند- البته نه به این منظور که شیطانی هستند بلکه به دلیل ماهیت غیرقابل حل بودن، پیچیدگی، تناقض و التزامات درحال پیشرفت(تغییرات اقلیمی، فقر، تروریسم و …) – به کسانی که توانایی حل مسئله دارند بشدت نیاز خواهیم داشت.
اما نگران نباشید! ما از شما نمیخواهیم که مشکلات سراسر دنیا را حل کنید. داشتن مهارت حل مشکل پیچیده این است که شما توانایی این را داشته باشید که در موقع حل مشکل یک تصویر بزرگ از آن را در ذهن تجسم کنید، جزئیات را به صفر برسانید و از هرچیزی که اطرافتان وجود دارد برای ایجاد تغییر استفاده کنید.
خوشبختانه این مهارتی نیست که هرکسی از بدو تولد آن را دارا باشد، این مهارتیست که با گذشت زمان تقویت میشود و برروی ذهنی قدرتمند که تفکری خلاقانه و منتقدانه دارد ساخته میشود.
حالا چطور میتوان این بی نظیرترین مهارت را بدست آورد؟ باتوجه به برخی مطالعات و پژوهشها، انجام بازیهای ویدیویی در دوران نوجوانی میتواند بستر ساز این مهارت شود.
از آنجاییکه دنیای ما بی وقفه در حال پیشرفت و تکامل است، برای اینکه با سرعتی یکسان و حتی بیشتر با این تغییرات پیش برویم باید در جهت رشد و توسعه خودمان تلاش کنیم.
۲ – تفکر انتقادی
بنابر تحقیقات، در چهار سال آینده کسی مهارتش باارزش تلقی میشود که تفکری منتقدانه داشته باشد. اما منتقدانه فکر کردن شامل چه چیزی میشود؟
پاسخ این است: منطق و برهان، تفکر انتقادی مستلزم این است که شما قادر باشید با استفاده از منطق و استدلال مسئله یا مشکلی را بررسی کنید، درحالیکه راه حلهای مختلفی را برای آن مشکل درنظر دارید، و مزایا و معایب هرکدام را نیز میسنجید.
۳-خلاقیت
همانطور که Alex Gray، نویسنده ارشد انجمن جهانی اقتصاد میگوید:” با ظهور بیش از اندازه ی کالاهای جدید، تکنولوژیهای جدید و روشهای جدید کار کردن، کارمندان مجبور خواهند شد که بمنظور سودآوری از این تغییرات، خلاق تر بشوند.”
شاید رباتها بتوانند ما را سریعتر به جایگاهی که میخواهیم برسیم برسانند، اما آنها نمیتوانند از انسانها خلاق تر باشند.
پیشبینی میشود که خلاقیت بعنوان کلید همه ی مهارتها در آینده تبدیل شود، پس پیش از اینکه خودتان را بعنوان فردی که خلاقیتی ندارد مرخص کنید، بخاطر داشته باشید که خلاقیت منحصر به یک هنرمند مثل یک موزیسین و یا نویسنده نیست.
اگر شما قادرید که با اطلاعاتی بظاهر بی ربط و نابرابر مفهومی خلق کنید و یا با سرهم کردن ایده هایتان چیزی جدید بسازید پس شما حتما یک فرد خلاق هستید.
مسئله ای که در رابطه با روشهای خلاق وجود دارد این است که ذاتاً روندی خاص را دنبال نمیکنند؛ به این معنی که نمیتوان مواردی مشخص را حتماً با یک روش حل کرد. با این تفاسیر راههایی نیز برای بروز خلاقیت درونتان وجود دارد مانند اینکه بطور مداوم برای کنجکاوی و بروزِ خودِ درونتان تمرین داشته باشید.
۴-مدیریت افراد
صرفنظر از اینکه چه تعداد از کمپانیها به سیستم اتوماتیک مجهز هستند و چه اندازه هوش مصنوعی پیشرفت داشته هنوز هم انسانها بعنوان برترین نیروی کار شناخته میشوند.
انسانها خلاقتر هستند، یکدیگر را بهتر میشناسند و از ایده ها و انرژی یکدیگر پشتیبانی میکنند. اما به همان اندازه نیز مشکلاتی هم دارند، مریض میشوند، گاهی دلسردی به سراغشان میآید و حواسشان هم پرت میشود.
بنابراین این یک ضرورت است که مدیران و رهبران تیم در آینده چطور به تیمشان انگیزه ببخشند، عملکرد آنها را به حداکثر برسانند و پاسخگوی نیازهایشان باشند.
۵- هماهنگی با دیگران
همکاری همهجانبه در محیطهای کاری یک ضرورت است که خوشبختانه در این مورد همچنان عملکرد انسانها بهتر از رباتهاست.
تعاملات انسانی در محل کار مستلزم یک کار تیمی است. به تناسب توانمندیهایشان با یکدیگر رقابت میکنند و خودشان را براحتی برای تغییر شرایط با هرچیزی وفق میدهند؛ چنین اثر متقابل غیرتکراری یکی از نقطه قوت های برتری انسانها نسبت به ماشینهاست.
هماهمنگی با دیگران نیاز به مواردی همچون مهارت قوی برقراری ارتباط، آگاهی از نقاط ضعف و قوت دیگران و توانایی همکاری با انواع تیپهای شخصیتی دارد.
۶-هوش هیجانی
بیشترین پاسخ مدیران منابع انسانی این بوده که وقتی صحبت از تواناییهای مطلوب یک فرد میشود، نهایتاً داشتن مهارتهای اجتماعی مانند: متقاعدسازی، هوش هیجانی و تعلیم دیگران بالاترین نیاز شرکتها در آینده خواهد بود.
Travis Bradberry کسی که در نوشتن کتاب Emotional Intelligence 2.0 با نویسنده اصلی همکاری داشته توضیح میدهد که “هوش هیجانی نوعی دیگر از هوش است”. این همان مؤلفه ی غیرقابل لمسی است که به ما در درک احساسات انسانی کمک میکند و میسنجد که ما تا چه اندازه در هماهنگسازی رفتارهایمان به تناسب احوالات همکاران، همراهان، اعضای خانواده و حتی عواطف درونیمان مهارت داریم.
هوش هیجانی به معنای واقعی کلمه تعاملات ما را تحت تاثیر قرار میدهد. چنانچه Bradberry در مقالهای برای مجلهی Forbes توضیح میدهد ” این نوع هوش نحوه ی مدیریت رفتارمان را تحت تاثیر قرار میدهد، به عقده های اجتماعی مان جهت میبخشد وکمک میکند تصمیماتی اتخاذ کنیم که نتایج مثبت بهمراه دارد.”
هوش هیجانی به واقع یک مهارت اجتماعیست که مشخصاً برای مدیران و رهبران حائز اهمیت است و احتمالاً خوشحال میشوید اگر بفهمید که این هوش را میتوان تقویت کرد.
۷- نظردهی و تصمیم گیری پیشبین
پیشبینی میشود که توانایی ابراز عقیده ی راستین و مهارت در تصمیم گیری میتواند جایگاه هفتم را در لیست “ده مهارت تا پیش از سال ۲۰۲۰” را از آن خود کند.
درنظر گرفتن حجم خالص داده هایی که یک شرکت میتواند جمع آوری کند و نیاز رو به رشد به کارمندانی که سر و کارشان با اعداد و ارقام است، مسئله ی حیرت انگیزی نیست و شما را قادر می سازد تا بینشی قابل اجرا پیدا کنید و از این حجم بزرگ داده ها، درجهت پیشبرد تصمیمات و استراتژی کسب وکارتان استفاده کنید.
چطور میتوانید فوراً مهارت تصمیمگیریتان را بالا ببرید؟ شروع کنید به برقراری ارتباط با این اطلاعات، در قدم اول سوالات و مشکلاتی را که میخواهید حل کنید را شناسایی کنید، سپس زمانی را برای پیداکردن ابزارها و تکنولوژی هایی درجهت جمع آوری این اطلاعات اختصاص دهید. به محض اینکه این دو اقدام را انجام دهید علاقه مند میشوید که در کار دوستتان پیشرفت ایجاد کنید، داده ها و اطلاعات را دستکاری کنید و خلاصه نهایت استفاده را از این کار ببرید.
۸ – شناسایی نیازها به منظور خدمت رسانی
آشنایی با نوع خدمت رسانی یعنی توانایی پیدا کردن راههایی برای کمک به مردم، داشتن مهارتهای قوی خدمات یابی یعنی تمرکز برروی مشتریها و پیش بینی نیازهایی که در آینده خواهند داشت.
بنا به اشارات انجمن اقتصاد جهانی(WEF) کسب و کارهایی که در زمینه ی انرژی، خدمات مالی و صنعت IT فعالیت دارند، روزبه روز بیشتر با نگرانیهای مشتریهایشان دررابطه با افزایش کربن در هوا، سلامت غذایی، و استانداردها و حقوق کارگرها و غیره مواجه میشوند و تبعا می توانند راه حل هایی را در راستای خدمت رسانی ارائه نمایند.
از دیدگاه مهارتی، این یک لازمه برای کسب وکارهاست که سریعتر از قبل ارزشها و الویتهای جدید مشتریها را پیش بینی کنند تا مطابق آنها خدمات ارائه دهند که این امر باعث میشود هر روز بیش از پیش بطور آگاهانه با روند مواجه با این مطالبات برخورد کنند.
کنترل گرایشات خدمت رسانی مستلزم ورود به ذهن مصرف کننده است و اینکه درنظر بگیرید که مشتری چه چیزهایی را ارزش میداند، از چه چیزاهایی می هراسد و یا نسبت به چه چیزهایی بی علاقه است؛ و لازمه بعدی پیشروی، توسعه ی تولیدات جدید و انطباق خدمات با روشهایی است که مطمئن هستید به آسانی منسوخ نخواهند شد.
۹- مذاکره
با توجه به نفوذ رباتها بعنوان نیروی کار و اتوماتیک شدن مشاغل که بطور فزایندهای به چیزی معمول تبدیل شده در آینده مهارتهای اجتماعی بیشتر از قبل اهمیت پیدا خواهند کرد.
چرا؟ چون ما انسانها در مذاکرات و برقراری تعاملات اجتماعی، خیلی بهتر از رباتها عمل میکنیم.
حتی بزودی از کسانی که شغلهایی کاملاً فنی دارند انتظار میرود که مهارتهای درونفردی قویتری از خود نشان دهند و همچنین توانایی مذاکره با همکاران، مدیران و مشتریان و سایر تیم ها باید در صدر لیست مهارتهای لازم قرار بگیرد.
۱۰ – انعطاف ادراکی (شناختی)
انعطاف پذیری شناختی تماماً به این معناست که از لحاظ ذهنی یک ژیمناست باشید! اگر مغزتان را بعنوان زمین ورزش ژیمناستیک درنظر بگیرید، و تمام ابزارها و لوازم این ورزش( حلقه ها، خرک، تیغه بالانس) را بعنوان روشهای مختلف فکر کردن تصور کنید،( از جمله ذهن خلاق، ذهن محاسبه گر، ذهن منتقد)، میتوان گفت که انعطاف پذیری ذهنی باعث میشود که با استفاده از سیستمهای مختلف فکری، به سرعت و به سادگی روی تمام ایده هایتان مانور بدهید.
هرچه ذهن شما منعطف تر باشد راحتتر میتوانید الگوهای ذهنی جدید را برای برقراری ارتباط میان ایده هایتان پیدا کنید. این انعطاف فکری ، معنای تازهای به ماهیتِ داشتن یک ذهن زیرک میبخشد.
خب حالا چطور عضلاتِ ادراکیمان را نرم و منعطف کنیم؟ با یاد گرفتن چیزهای تازه و مشخصاً یادگیری روشهای نوین فکر کردن؛ اگر از آن دسته افراد خلاق نیستید، سعی کنید شرایطی برای یادگیری نواختن یک آلت موسیقی، یادگیری رقص هیپ هاپ و یا انجام هر کار هنری دیگر فراهم کنید. چنانچه روحیه خلاقی دارید اما از شنیدن عبارتهای تکراری و دلسردکننده مثل “بازار مالی” و “اقتصاد فعلی” خسته شدهاید، حتماً خواندن روزنامه هایی مثل The Economics و یا The American Economic Review را در دستورکار قرار دهید.
علایقتان را گسترش دهید، از حاشیه امنتان فراتر بروید و کسانی را که جهان بینی شما را به چالش میکشند با آغوش باز پذیرا باشید. شغل شما (و ذهن شما) تا ابد سپاسگزارتان خواهند بود.
منبع:https://www.weforum.org/agenda/2016/01/what-is-the-future-of-your-job/
کدخبرنگاری۱۸۰۱